گل سرخ

این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد

گل سرخ

این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد

امید دیدار

دلم تنگ است
نمی دانم ز تنهایی پناه آرم کدامین سوی
پریشان حالم و بی تاب می گریم و قلبم بی امان
محتاج مهر توست
نمی دانی چه غمگین رهسپار لحظه های
بی قرارم من
به دنبال تو همچون کودکی هستم و معصومانه
می جویم پناه شانه هایت را
که شاید اندکی آرام گیرد دل
دلم تنگ است و تنهایی به لب می آورد جانم

******************************
بیا تا با تو گویم از هیاهوی غریب دل که بی پروا
تلنگر می زند بر من و می گوید به من
نزدیک نزدیکی
به دنبال تو می گردم
به سویت پیش می آیم
چه شیرین است
پر از احساس یک خوشبختی نابم
پر از امید سبز خوب دیدارم
و می خواهم که نامت را به لوح سینه بنگارم
و نجوایی کنم در دل و گویم تا ابد
من دوستت دارم .



قرار نیست ...!!


قرارنیست همیشه بهار من باشی؟
قرار نیست مگر در کنار من باشی ؟
قرار بود که یک عمر عاشقت باشم
مسبب همه انتظار من باشی
قرار بود که من بی قرار تان باشم
قرار بود که تو بی قرار من باش
ستاره ای بشوی سالیان سال اما
ستاره ای که فقط در مدار من باشی
که ماه باشم و در آسمان چشمانت
پلنگ باشی و فکر شکار من باشی
قرار بود که لیلی شوم نپرهیزی
قرار بود که مجنون کنار من باشی
نگار من نشدی ، بی قرار من نشدی
خدا کند که خودت بنددار من باشی
خدا کند که بیایی شب وداع مرا
و پرپرین گل روی مزار من باشی


غروب این حوالی ...!!!

غروب این حوالی را ، تو باور میکنی یا نه ؟
غم و درد اهالی را ، تو باور میکنی یا نه ؟
تمام زندگی مان را ، سکوتی تلخ پر کرده
خیابان های خالی را ، تو باور می کنی یا نه؟
کویر داغ و بی باران بر اینجا سایه گسترده
هجوم خشکسالی را ، تو باور میکنی یا نه ؟
نفس در سینه می گیرد، دل اینجا زود می میرد
و مرگ احتمالی را ، تو باور میکنی یا نه ؟
در این تاریکی و وحشت ، سیاهی های بی پایان
وجود این سپیدی را ، تو باور میکنی یا نه ؟
نگاه سبز تو آخر ، مرا آباد می سازد
بگو این بی خیالی را ، تو باور میکنی یا نه ؟