-
سرود سبز
سهشنبه 23 فروردینماه سال 1384 08:41
سرود سبز شعر من نمی آید نمی گرید نمی خواند سرود سبز شعر من دگر زخم قناری نیست پیچک نیست سرود سبز من بغضی ترک خورده ست در سیمای بی مهری سرود سبز شعرم را نخواهم خواند بر هر رهگذر یا هر که می خواهد بدزدد،تا کند قابی برای دل سرود سبز شعر من برای آنکه می داند : "کجا تا انتها سبز است "!!!
-
امید دیدار
دوشنبه 22 فروردینماه سال 1384 13:01
دلم تنگ است نمی دانم ز تنهایی پناه آرم کدامین سوی پریشان حالم و بی تاب می گریم و قلبم بی امان محتاج مهر توست نمی دانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من به دنبال تو همچون کودکی هستم و معصومانه می جویم پناه شانه هایت را که شاید اندکی آرام گیرد دل دلم تنگ است و تنهایی به لب می آورد جانم ******************************...
-
زاویه غزل
دوشنبه 22 فروردینماه سال 1384 12:31
جیبهایم را پر از غزل باران کردم تا دوباره از تو بگویم خیال کردم خیلی عاشقی نه ؛ دیگر زاویه دیدهایت را نمی خواهم به این شاعر شلخته ببخش بی نظمی واژگانش را مرد خانه که تو باشی دیگر چه خیال ترانه و غزل است