روزگاری تو ، دلت سنگ نبود شیشه شوق من آونگ نبود دل ما پنجره ای داشت به عشق بین ما فاصله فرسنگ نبود کلک احساس غزلریز مرا وسعت قافیه ها تنگ نبود به لب مرغ غزلگوی خیال غیر بانگ غزل آهنگ نبود بوم یکرنگی ذهن ما را نقش صد حیله و نیرنگ نبود و به پیشانی عشق من و تو مهر بیهودگی و ننگ نبود سادگی بود و صمیمیت و عشق روزگاری که دلت سنگ نبود