گل سرخ

این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد

گل سرخ

این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد

اگر بیدار نباشم ....!!!!!!!!!!!!


اگر بیدار نباشم شب می تواند هر جا که دلش می خواهد بیتوته کند .وقتی چمدانم را باز میکنم شب به همراه جامه هایم بیرون میریزد .وقتی لیوان را بر میدارم شب سرازیر میشود ، وقتی آخرین سطر نامه ام را می نویسم ، کلمه هایم بوی شب می گیرند .باید بیدار باشم و هندسه قشنگ حرفهایت را به جنگل های تاریک و مردابهای خاموش نشان بدهم .باید آنچنان از عشق تو پر شوم که دل ناامیدم جانی تازه بگیرد .
باید غبارها را از روی گنبد بلوری دلم دور کنم ، باید در تمام دشتهایی که پای عاشقان به آنجا رسیده سر بزنم ، باید در جستجوی نیمی دیگر از قلبم باشم که فرسنگها از من فاصله دارد .
وقتی زمین فقط بر یک مدار میگردد ، دلم میگیرد .کاش صبح از میان گیسوان تو طلوع کند ، آنوقت می توانستم صدایت را در آینه ببینم . به من بگو حوا خستگی اش را زیر کدام درخت بدر کرد !! چه کسی زودتر عاشق شد ، آدم یا حوا ؟ چه کسی زودتر سیب را بوئید ؟ اولین دلتنگی سهم کدامشان بود ؟ اولین قطره اشکی که در عالم فرو چکید ، در چشمان کدام یک از آنها درخشید ؟
به من بگو کی عاشق بشوم !!ساعت هفت برای عاشق شدن دیر است . به من بگو گلهای آفتابگردان ساعت چند از خواب بیدار میشوند !!من از کودکی عاشق یک قناری سبزم که شبی از روزن آسمان اتاقم افتاد ، او آوازهای بلند ازلی را به من آموخت و صادقانه گفت که چگونه گاهی از یک پرتقال بزرگ می توان به افتاب رسید و چگونه می توان بالهای فرشته را قرض گرفت و به جای پرهای پروانه ، نگاهت را میان برگهای دفتر شعر گذاشت ...!!!!

  
نظرات 1 + ارسال نظر
میلاد یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:44 ب.ظ http://satword.tk

سلام
مطلب قشنگی بود .
میخواستم ببینم مایلید به هم لینک بدیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد