دلم تنگ است
نمی دانم ز تنهایی پناه آرم کدامین سوی
پریشان حالم و بی تاب می گریم و قلبم بی امان
محتاج مهر توست
نمی دانی چه غمگین رهسپار لحظه های
بی قرارم من
به دنبال تو همچون کودکی هستم و معصومانه
می جویم پناه شانه هایت را
که شاید اندکی آرام گیرد دل
دلم تنگ است و تنهایی به لب می آورد جانم
******************************
بیا تا با تو گویم از هیاهوی غریب دل که بی پروا
تلنگر می زند بر من و می گوید به من
نزدیک نزدیکی
به دنبال تو می گردم
به سویت پیش می آیم
چه شیرین است
پر از احساس یک خوشبختی نابم
پر از امید سبز خوب دیدارم
و می خواهم که نامت را به لوح سینه بنگارم
و نجوایی کنم در دل و گویم تا ابد
من دوستت دارم .
سلام
پریا جان!!
افتتاح وبلاگ زیباتو بهت تبریک میگم .
به ما سری بزن. موفق و شاد باشی
سلام زیبا نوشته بودی امیدوارم موفق باشی
کاش همه مثل تو احساس خوشبختی می کردند .. اونوقت می دونی چی می شد ؟ دنیا هم احساس خوشبختی می کرد ! ... خوشحال میشم به بندرعباس سیتی هم سر بزنید. موفق باشید.