گل سرخ

این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد

گل سرخ

این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد

امید دیدار


دلم تنگ است
نمی دانم ز تنهایی پناه آرم کدامین سوی
پریشان حالم و بی تاب می گریم و قلبم بی امان
محتاج مهر توست
نمی دانی چه غمگین رهسپار لحظه های
بی قرارم من
به دنبال تو همچون کودکی هستم و معصومانه
می جویم پناه شانه هایت را
که شاید اندکی آرام گیرد دل
دلم تنگ است و تنهایی به لب می آورد جانم

******************************
بیا تا با تو گویم از هیاهوی غریب دل که بی پروا
تلنگر می زند بر من و می گوید به من
نزدیک نزدیکی
به دنبال تو می گردم
به سویت پیش می آیم
چه شیرین است
پر از احساس یک خوشبختی نابم
پر از امید سبز خوب دیدارم
و می خواهم که نامت را به لوح سینه بنگارم
و نجوایی کنم در دل و گویم تا ابد
من دوستت دارم .


نظرات 3 + ارسال نظر
زهره دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 01:05 ب.ظ http://zohrehn.blogsky.com/

سلام
پریا جان!!
افتتاح وبلاگ زیباتو بهت تبریک میگم .
به ما سری بزن. موفق و شاد باشی

خاطره دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 01:07 ب.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

سلام زیبا نوشته بودی امیدوارم موفق باشی

کامیرا دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 01:45 ب.ظ http://bandarabbascity.blogsky.com

کاش همه مثل تو احساس خوشبختی می کردند .. اونوقت می دونی چی می شد ؟ دنیا هم احساس خوشبختی می کرد ! ... خوشحال میشم به بندرعباس سیتی هم سر بزنید. موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد